
تایچی پوشینگ
نویسنده
جین چنگ
ترجمه
آریانمهر
تاریخ انتشار
روز جهانی تایچی و چیگونگ در سال ۲۰۲۵، برابر با ۲۶ آوریل برگزار میشود. این آیین سالانه از سال ۱۹۹۹ در نزدیک به ۸۰ کشور جهان برگزار شده است. به همین مناسبت، «جین چنگ»، نویسندهی ارشد، به بررسی تمرین "پوشینگ هندز" یا "دستهای هلدهنده" در تایچی میپردازد.
(مدت زمان مطالعه: ۳ دقیقه)
بازگشت به گذشته:
در سالی پیش از همهگیری کووید، من در کنار رینگ یکی از باسابقهترین مسابقات هنرهای رزمی منطقهی خلیج سانفرانسیسکو ایستادهام: مسابقات هنرهای رزمی چینی دانشگاه برکلی (CMAT – سیمت – نامی که مردم محلی با محبت از آن یاد میکنند). در کنار یکی از آشنایانم ایستادهام، که معلم تایچی است، و با هم مسابقات پوشینگهندز را تماشا میکنیم. یکی از شرکتکنندگان – شاید شاگرد خودش – بهتازگی با یک هل دادن محکم روی زمین، نشسته بر روی باسن، نقش بر زمین شد.
با نارضایتی گفت:
«این تایچی نیست! اصول تایچی را رعایت نکرد. بیشتر به سومو میمونه...»
ابرویی بالا انداختم و از گوشهی چشم نگاهی به او انداختم. حرفش را میفهمم، اما آنچه رخ داد کاملاً مطابق قوانین مسابقه بود. چیزی که مربیام، استاد "مایکل دازارو"، زمانی که تحت آموزش او در مسابقات شمشیربازی دانشگاهی شرکت میکردم به من یاد داد: قوانین را بشناس.
بسیاری از رزمیکاران، بهویژه هنرمندان سبکهای چینی، اغلب قبل از شرکت در مسابقه، قوانین را بهدرستی مطالعه نمیکنند. در حالیکه اکثر مسابقات هنرهای رزمی چینی قوانین مشابهی دارند، همیشه تفاوتهایی وجود دارد، و تصور اینکه قوانین دقیقاً با روش تمرین فردی شما سازگار باشند، اشتباهی فاحش است. قوانین پوشینگهندز رقابتی با شیوهی تمرینی آن بسیار متفاوت است. آن معلم تایچی انتظار داشت قوانین با ایدهآلهای او همسو باشند؛ اگر زحمت خواندن آنها را به خود داده بود، اینچنین ناامید نمیشد.
افزون بر این، سومو هنری اصیل و قابل احترام است. اینکه آن را پایینتر از پوشینگهندز تصور کنیم، نشان از درکی نادرست از ماهیت سومو دارد. اصول سومو قابل انطباق با هر نوع مبارزه و کشتی هستند، از MMA گرفته تا همین پوشینگهندز. هیبت بدنی قهرمانان سومو شاید مضحک به نظر برسد، اما تصور کنید قرار باشد در یک مسابقه پوشینگهندز با یکی از آنها روبرو شوید.
با اینحال، جایگاه آن معلم تایچی را درک میکنم. دکتر "یانگ جوئینگ-مینگ" همین دیدگاه را در کتاب معتبر خود "پوشینگهندز تایچی" که به همراه "دیوید دبلیو. گرانتم" نوشته است، مطرح میکند:
«وقتی دربارهی مفهوم پوشینگهندز صحبت میکنیم، اغلب دو نفر را تصور میکنیم که در تمرینی درگیر هستند که یکی میکوشد مرکز ثقل دیگری را (یعنی مرکز فیزیکیاش را) بیابد و تعادل او را برهم زند. در برخی موارد، گرایش به رفتارهای تهاجمی باعث میشود این تمرین به رقابت تبدیل شود، و متأسفانه جوهرهی پوشینگهندز تایچی از بین میرود؛ با فردی که صرفاً با استفاده از زور برنده میشود. تمرین پوشینگهندز دربرگیرندهی بهکارگیری نظریهی تایچیچوان و حرکات پایهای آن در تعامل با شریک تمرین است.»
(پوشینگهندز تایچی، ص. ۲)
تفاوت میان تمرین پوشینگهندز و مسابقهی آن در زمینه و نیت نهفته است. در تمرین، هدف استفاده از جوهرهی تایچی – همان نیروی نرم – و اجتناب از بهکارگیری زور است. اما در مسابقه، هدف، پیروزی است. "جوهرهی تایچی" مفهومی بسیار ذهنی است که در بستر مسابقه نمیتوان بهشکلی عادلانه داوریاش کرد. هیچ شاخص عینی و قابلمشاهدهای برای سنجش آن وجود ندارد، جز نظر شخصی، و این در داوری منصفانه جایی ندارد. بنابراین، داوران به سراغ مشهودترین عامل میروند: هر کسی زمین بخورد، بازنده است. و قضاوت اینکه آیا این زمین خوردن ناشی از زور بوده یا نه، در توان آنها نیست. اصلاً "زور زیاد" را چطور میتوان در قوانین تعریف کرد؟
با وجود قوانین ایمنی، مسابقهی پوشینگهندز با دعوای خیابانی فاصلهی زیادی دارد. اما در آن بستر هم نیت تغییر میکند: در خیابان، هدف "زنده ماندن" است. میتوانید هرچقدر بخواهید از "جوهرهی تایچی" استفاده کنید، اما اگر قادر نباشید ضربهی ناگهانی و شدید اولیه را – که اغلب آغاز یک نزاع خیابانی است – جذب و مهار کنید، آیا این هنر واقعاً برای خیابان کارآمد است؟
در لحظهای که "هل دادن" به "درگیری واقعی" تبدیل میشود – چه در میدان مسابقه باشید، چه در خیابان – دیگر زمان تمرین تمام شده است. شما مستقیماً با نیروی عظیم و بیمهار روبرو میشوید. اگر مهارت کافی در پوشینگهندز داشته باشید، میتوانید آن را جذب و منحرف کنید. اگر نه، مجبور خواهید شد با زور مقابله کنید – وگرنه زمین میخورید.
در زمینهی مسابقه یا خیابان، سومو از پوشینگهندز تایچی عملیتر است. اگر بتوانید نیروی هل دادن حریف ۳۰۰ پوندی با قد بیش از ۱۸۰ سانتیمتر را منحرف کنید، این مهارت واقعی است. بهیاد داشته باشید، استاد بزرگ "یانگ چنگفو"، وارث نسل سوم تایچی یانگ، مردی با جثهای بزرگ و نزدیک به همین ابعاد بود.
امروزه، بسیاری از مدارس تایچی مرتکب خطای فاحش انزواطلبی میشوند. شاید مقدار زیادی تمرین پوشینگهندز در برنامهی درسیشان گنجانده شده باشد، اما اگر نتوانند از عهدهی یک هل سومویی برآیند، اعتبار آنها بهعنوان یک هنر رزمی کاربردی زیر سؤال است.
با این وجود، تایچی امروزه بسیار فراتر از مسابقه و مبارزه پیش رفته است. بهعنوان روش توانبخشی جسمانی، ابزاری برای پیشگیری از زمینخوردن، راهکاری برای کاهش استرس، مدیتیشن متحرک و چیزهای دیگر شناخته شده است. همهی اینها اشکالی از دفاع شخصی محسوب میشوند – اینبار در برابر پیری، نه اراذل خیابانی. بسیاری از ما هرگز درگیر مبارزهای واقعی نخواهیم شد، و این نعمتی است. اما اکثر ما به سالخوردگی خواهیم رسید – جایی که جوهرهی تایچی واقعاً خود را نشان میدهد. برای بسیاری از سالمندان یا بیماران در حال توانبخشی، تمرین پوشینگهندز اصلاً ممکن نیست – و این هیچ اشکالی ندارد.
با اینحال، هر تمرینکنندهی جدی تایچی باید درک درستی از چیستی و چیستینبودن پوشینگهندز داشته باشد تا تمرینش اصالت داشته باشد. این بهمعنای لزوم شرکت در مسابقه نیست، اما دستکم باید با این تمرین درگیر شود و بفهمد چگونه بر کیفیت اجرای فرم تأثیر میگذارد. زمانیکه بهدرستی تمرین شود، به پرورش همان "جوهرهی تایچی" که همه به دنبالش هستیم، کمک میکند.
این مقالهی اصلی، نوشتهی جین چنگ، نویسندهی رسمی مرکز انتشارات YMAA است.
برگردان به فارسی: آریانمهر